در تصمیم گیری ها به خصوص در روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) در بیشتر موارد نظر جمعی از افراد دخیل است.
تصمیم گیری گروهی درگیر با ادغام وزنی ترجیحات فردی جهت حصول یک ترجیح یگانه جمعی است. این موضوع توجه بسیاری از محققان رشته های گوناگون را به خود جلب کرده است. اغلب تحقیقات انجام شده درگیر با مدلهای تصمیم گیری گروهی بر زمینه انتخاب جمعی متمرکزند .AHP نیز جهت مسائل تصمیم گیری گروهی کاربردهای وسیعی یافته است.
اخیرا" توماس ال. ساعتی جنبه های علمی ونظری تصمیم گیری گروهی با استفاده از AHP را مورد بحث و بررسی قرار داده است. حداقل دو روش در AHP جهت ادغام عقاید اعضاء گروه وجود دارد. در اولین روش یعنی میانگین هندسی (GM) ارزشیابی افراد بعنوان عناصر ماتریسهای مقایسه زوجی مورد استفاده قرار گرفته و سپس اولویتها محاسبه می شوند، درحالیکه در روش دوم یعنی میانگین حسابی موزون(WAM)، اولویتها بر اساس میانگین حسابی وزنی محاسبه و ترکیب می شوند. تحقیقات مفصل انجام شده نشان می دهد که تحقیقات سیستماتیک چندانی جهت قابلیت کاربرد این روشها وجود ندارد.
یکی از تحقیقاتی که بطور سیستماتیک قابلیت کاربرد این روشها را مورد بررسی قرار داده است و بویژه آنها را با استفاده از اصول موضوعه انتخاب اجتماعی مورد آزمایش قرار داده است، تحقیقی است که توسط رامانتان و گانش انجام شده است.
براساس تحقیق یاد شده، نشان داده شده است که روش میانگین هندسی یعنی متداولترین روش مورد استفاده جهت ادغام ترجیحات افراد گروه، جهت کاربرد در مسائل تصمیم گیری گروهی مناسب نیست زیرا حداقل یکی از اصول مهم موضوعه انتخاب جمعی را ندیده می گیرد. روش دیگر ترکیب ترجیحات فردی در روش AHP در نظر گرفتن اعضاء بعنوان یکی از سطوح سلسله مراتب AHP است. در چنین حالتی، بعد از اینکه اعضاء اولویتهای آلترناتیوها را تعیین می کنند، اولویتهای نهائی گروه به طریقه ای معمولی، با استفاده از وزنهای تخصیصی به هریک از اعضاء گروه بدست می آید. از آنجائیکه این روش اولویتهای گروهی را با استفاده از روش میانگین حسابی وزنی محاسبه می کند، آنرا بدین نام نامیده اند. این روش همه اصول موضوعه انتخاب جمعی را بجز اصل استقلال آلترناتیوهای نامربوط، ارضاء می کند. در واقع، متدلوژی AHP نیز خودش این اصل را ارضاء نکرده و بحث و جدلهای فراوان در خصوص اعتبار این اصل در زمینه AHP مطرح شده و هنوز ادامه دارد. در هر حالت روش میانگین حسابی وزنی مستلزم تخصیص وزنها به اعضای گروه تصمیم گیری است. دو رهیافت در خصوص تخصیص وزنها وجود دارد: رهیافت ابر تصمیم گیر) و رهیافت مشارکتی.
هرچند در بعضی موارد درکل وزنهای مساوی به افراد در تصمیم گیری گروهی داده | می شود، اما موقعیتهای فراوانی وجود دارند که تخصیص وزنهای متفاوت ضروریست. این امر بدین خاطر ضرورت دارد که از یک فرد نمی توان انتظار داشت که تخصص کافی جهت تشریح همه جنبه مسئله داشته باشد، وهرفرد تنها می تواند یک بخش از مسئله مورد مطالعه را که در آن خصوص شایسته است تشریح کند. در چنین حالتی، استقرار وزنها مسائل و مشکلات خاصی را ایجاد می کند. افزون بر این، این سوال که چه کسی وزنها را به اعضای گروه اختصاص می دهد نسبتا" مشکل بوده و ممکن است مستلزم وجود یک ابر تصمیم گیر باشد.
ممکن است چنین ابر تصمیم گیرنده ای وجود نداشته باشد یا مورد توافق همه اعضای گروه نباشد. در چنین حالتی اختصاص وزنها از طریق اعضای گروه براساس رهیافت مشارکتی صورت می پذیرد. روش کار در این حالت بدین صورت است که از طریق روش مبتنی بر بردار ویژه با استفاده از مقایسات بین اشخاص در میان اعضای گروه، وزنهای تخصیصی به هر فرد مشخص می شود. چنین روشی بویژه وقتی سودمند است که قضاوتهای انتخاب شده از طریق پرسشنامه انتخاب شده باشد که در این حالت اعضاء نمی توانند با یکدیگر تعامل داشته باشند و در نتیجه براساس نظرات واقعی به توافق عمومی می رسند.
در شکل بالا الگوریتم روش AHP به صورت کامل آورده شده است. در گام اول باید مدل سلسله مراتبی را تشکیل دهیم. سپس بر اساس آن مقایسات زوجی انجام می شود سپس نرخ ناسازگاری مقایسات زوجی تشکیل می شو این نرخ باید همواره کمتر از 0.1 باشد تا مقایسه زوجی قابل قبول شود چنانچه این نرخ از 0.1 بیشتر بود باید در مقایسات زوجی تجدید نظر شود. سپس با استفاده از روشهای مختلف وزن دهی، وزن معیارها محاسبه می شود. وزن دهی در AHP روشهای مختلفی دارد از جمله:
- روش بردار ویژه
- روش حداقل مربعات
- روش حداقل مربعات لگاریتمی
- روش تقریبی (میانگین حسابی، هندسی و ...)
وزن نهایی (مطلق) در AHP
اندازه گیری مطلق جهت رتبه بندی آلترناتیوها برحسب نرخ، شدت یا درجه معیارهایشان بکار برده می شود. این درجات ممکن است چنین شکلی داشته باشند، عالی، خیلی خوب، خوب، متوسط، زیر متوسط، ضعیف و خیلی ضعیف. بعد از استقرار مقیاس اولویتها برای معیارها (یا معیارهای فرعی در صورت وجود) از طریق مقایسات زوجی در جایی که ممکن است برای هر معیار یا معیار فرعی متفاوت باشند نیز بنویه خود برحسب معیارها، مورد مقایسه قرار می گیرند. یک آلترناتیو برای هر معیار یا معیار فرعی با شناسایی درجه ای که بهتر آنرا توصیف می کند، مورد ارزشیابی قرار می گیرد.
سرانجام، اولویتهای موزون یا کلی درجات جمع زده می شوند تا یک مقیاس نسبتی برای آلترناتیوها ایجاد شود. اندازه گیری مطلق احتیاج به استانداردی دارد که قضاوت در مورد اینکه آیا آلترناتیو مورد قبول است یا خیر را امکانپذیر سازد. اندازه گیری مطلق برای مواردی همانند پذیرش دانشجو، دوره تصدی پست دانشکده، ارتقاء، ارزشیابی کارکنان و سایر زمینه هائی که یک توافق نسبتا" خوب روی استاندارد مورد استفاده جهت رتبه بندی آلترناتیوها در یک زمان وجود داشته باشد، کاربرد دارد بعنوان مثال یک طرح ارزشیابی مشاغل را در نظر بگیرید که در آن سه کارمند x-y-z برحسب معیارهای توانائی فنی، بلوغ، مهارتهای نوشتاری، مهارتهای کلامی، وقت شناسی و توانائیهای بالقوه (شخصی) مورد ارزشیابی قرار می گیرند.